عوامل موثر بر رشد كودكان
عوامل موثر بر رشد کودکان نگرش والدين نسبت به وظايف خویش در مقام پدر و مادر، تاثير زيادي در رشد كودك دارد. آنها ميتوانند فرصتهاي يادگيري فراواني براي كودك فراهم كنند. شخصيت كودك بيشتر به آنچه ياد ميگيرد بستگي دارد، نه ژنتيك. ويژگيهاي شخصيتي كودك، همانند توانايي برقراري پیوستگی با مردم، سازگاري با آنها، آموزه دریافت از اشتباهات خلاقيت، تمركز، سختكوشي، همكاري با ديگران و … آينده كودك را ميسازد.
دربرخي مقاطع رشد كودكان بيقاعده و نا به سامان ميشود. کل والدين اخ دارند كه كودكانشان هم از نظر جسمي و هم ذهني بهترين باشند و كودكان بايد فرصت كافي براي رسيدن به اين دو منظور را داشته باشند. رشد جسمي و ذهني دلخواه در كودك، تحت تاثير عوامل مختلفي است. برخي موانع در محيط يا در هستی او باعث ميشوند كه به رشد مطلوب نرسد. نقش پدر و والده در شكوفا شدن استعدادهاي آنها بسيار حياتي است. والد و مادرها هم بايد از عوامل مختلفي كه روي اين مسأله تاثير ميگذارند مستحضر باشند و هم كاري كنند الی اين استعدادها به حداكثر برسند.
اما چه عواملي در رشد جسمي و ذهني كودكان کارساز است با ما باشید در سایت دو نی نی
تندرستي
تندرستي مهم ترين عامل در شكوفايي است كه توانايي مقابله با مشكلات را راحت ميكند. سلامتي كامل يك امتياز مهم است و تاثير زيادي در رشد كودك دارد. بيماريهاي معمول دوران كودكي تاثير زيادي بر رشد كودك نميگذارند؛ ولي بيماريهاي شديد و طولاني مدت باعث وقفه در روند رشد ميشوند. كودكان در موعد بيماري فعاليت ندارند و عضلات شان تحليل ميرود. در چنين شرايطي خيلي زود خسته ميشوند و احتمالاً رشد آنها مدتي متوقف ميگردد. بيماريها كودكان را تحريكپذير ميكنند و مایه كج خلقي و ايجاد اضطرابشان ميشود. اين وضعيت براي آنها ناكامي است؛ لغایت جائي كه ممكن است اعتماد به خود را از دست بدهند و به خوبي با ساير كودكان ارتباط برقرار نكنند. بيماري كودكان با ساير مشكلات مانند غذا نخوردن، وسواسهاي رفتار و برخي مشكلات ديگر به اتفاق است. كودك در درازا دوره بيماري باره پروا خاص اطرافيان و بعد از بهبودي نيز چشمداشت دارد اين روند پیوسته داشته باشد و رفتارهاي او تهاجمي و طلبكارانه ميشود. بيماريهاي حاد و مزمن، مشابه ديابت، بيماريهاي قلبي، كليوي، صرع و … تاثير زيادي در رشد كودك دارند. خستگي و كوفتگي بيش از کران كودك او را تحريكپذير و ستيزه جو ميكند. سوء تغذيه و عدم توازن غذايي باعث كاهش انرژي و در نتيجه فعاليتهاي جسماني او ميشود. شادكامي، كنجكاوي، ماجراجويي و يادگيري كودك نيز كم ميشود. كمرويي، تحريكپذيري، افسردگي و رفتارهاي ضد اجتماعي نيز از ساير عوارض عدم برخورداري از سلامت و تندرستي است.
شادي و نشاط
كودكان شاد، سالمتر و پر انرژيترند و احساس شادي به آنها انگيزه بيشتري براي اتمام كارها ميدهد. آنها موانع را ميپذيرند و سعي كنند راهي براي عبور از ميان آنها پيدا كنند. شادكامي مایه ميشود كه كودك حالت دوستانهاي داشته باشد. تالم و ناراحتي انرژي او را كاهش ميدهد و ديگر نميتواند انرژي خویش را صرف انجام فعاليتهاي هدفدار كند. كودكان اندوهگين رويا پردازي ميكنند، در خویش فرو ميروند و گرايش به گوشهگيري دارند و كج خلق ميشوند. وظيفه پدر و مادرها اين است كه شادي را در كودكانشان به يك خو تبديل كنند و فرمان ندهند راحتي خو آنها شود. اساس بسياري از موفقيتها در كودكي شادي و نشاط است؛ هر چند كه تضمين كننده موفقيت و شادي در دوران بزرگسالي نيست.
عوامل موثر بر رشد كودكان
والدين و طرز فكر آنها
نگرش والدين نسبت به وظايف خویش در مقام والد و مادر، تاثير زيادي در رشد كودك دارد. آنها ميتوانند فرصتهاي يادگيري فراواني براي كودك فراهم كنند. شخصيت كودك بيشتر به آنچه ياد ميگيرد بستگي دارد، نه ژنتيك. ويژگيهاي شخصيتي كودك، همانند توانايي برقراري پیوستگی با مردم، سازگاري با آنها، درس دریافت از اشتباهات خلاقيت، تمركز، سختكوشي، همكاري با ديگران و … آينده كودك را ميسازد. والدين تاثير زيادي در ايجاد اين خصوصيات شخصيتي دارند. يك والد و مادر پرخاشگر و عجول به ندرت صاحب فرزندي ملايم و صبور ميشوند؛ چرا كه اين رفتار را از همان پیش درآمد به كودك خود ياد ميدهند. شخصيت كودك در چند سنه پیش درآمد زندگي او شكل ميگيرد هيچگاه در برابر كودك خود منفي نباشيد. همواره به او پروا نشانه دهيد تا فكر نكند برايتان بياهميت شده است. با او تماس چشمي برقرار كنيد. او را تشويق كنيد و هميشه به او لبخند بزنيد. رفتارهاي خصمانه كاري از پيش نميبرند؛ پس به زور متوسل نشويد. او را مسخره نكنيد و پرماسیدن حسادتش را تحريك نكنيد. جو خانوادگي خود را از محبت پر كنيد. خلقوخوي والدين و رفتار آنها با يكديگر روي شخصيت كودك تاثير زيادي دارد. كودك شما رفتارش را از روي رفتار شما مدلسازي ميكند. به آنها پروانه گفتگو كردن بدهيد. آنها بايد دریافتن آزادي كنند و بدانند كه بهعنوان يك فرد مستقل حق و حقوقي دارند.
تعداد فرزندان خانواده
وقتي كه والد و مادر شمار بيشتري فرزند داشته باشند، مجبورند پروا خویش را بين كودكان تقسيم كنند. گاهي اوقات به هر دليلي به يكي از فرزندانشان بيشتر پروا ميكنند و همين مسأله مایه تحريك حس حسادت ديگر كودكان ميشود. اين چشم و هم چشميها برخي احساسات منفي و رنجشها را در ميان كودكان به هستی ميآورد و حتي روي كودكي كه بيشتر مورد توجه پیمان گرفته است نيز اثر منفي ميگذارد! فرزند ارشد خانواده در محيطي رشد ميكند كه محور اصلي توجه والدين است. او معمولاً هماهنگي بيشتري با انتظارات والدين خویش دارد و به همين دليل از سوي آنها بيشتر پذيرفته ميشود. از طرفي، چون نظارت والدين روي اولاد اول بيشتر است، ممكن است آنها پرماسیدن پریشانی بيشتري كنند. طبق پژوهشها، اولاد اول خانوادهها معمولاً افرادي قدرت طلب، زرنگتر، حساستر، متمايل به موفقيت خود، تحريكپذير، مسئوليتپذير، وابسته و محافظه كارترند. اولاد دوم معمولاً افرادي پرخاشگرتر، جمعگراتر، مستقلتر و قابل اتكاتر هستند و فرزند آخر، در آينده افرادي مطمئنتر، خودجوشتر، مهربانتر، لوستر، ناپختهتر، اهل رقابت، كميبيمسئوليت ولي دلشاد ميشوند. در خانوادههاي پر جمعيت، محیط و امكانات كافي براي رشد استعدادهاي كودكان مهيا نيست؛ لذا براي جلوگيري از ايجاد چنين شرايطي بايد بين فرزندان دست كم يك دوگانگی سني 2-3 ساله هستی داشته باشد.
عوامل موثر بر رشد كودكان
تاثير جنسيت در رشد كودك
جنسيت تاثير زيادي بر رشد كودك دارد. در دوران كودكي هورمونهاي مردانه و زنانه هر دو ترشح ميشوند؛ ولي در پسرها هورمون آندروژن و در دخترها هورمون استروژن بيشتر ترشح ميگردد. غلبه هورمون اندروژن به استروژن در پسرها باعث افزايش رشد آنها ميشود. در دوران كودكي، دخترها از عقیده هماهنگي و تعادل فيزيكي از پسرها پيشي ميگيرند. آنها سريعتر از پسرها حرف زدن را آغاز ميكنند. اما تجسمات فضايي پسرها در تمامي سنين از دخترها بهتر است. لذا والد و مادرها ميتوانند از همان دوران كودكي حس فضايي دخترها را از طريق برخي بازيها، مانند پازل و شطرنج شفا ببخشند و از سنين پايينتر پسرها را با كتاب احضار آشنا كنند، با آنها بازي كلمات را تمرين كنند و پروا خاصي به تلفظ كلمات داشته باشند. تمام پدر و مادرها اخ دارند كودكشان با شخصيتي متعادل کبیر شود. آگاهي از مراحل رشد كودك، در اين زمينه شما را ياري ميكند. مثلاً الی سن يكسالگي، سعي ميكند دنياي گوشه ها-کناره ها را بيشتر بشناسد و به آن اعتماد كند. او به شدت دلبسته شماست، بين سنين 2-3 سالگي، به تدريج از نیرو خواست خویش آگاه ميشود و از امكان غلبه پيدا كردن بر ديگران آگاهی مييابد. او مفهوم كنترل را ياد ميگيرد و در سن 4-5 سالگي مشغول آموختن سپریدن فعاليتها با يك قصد ویژه ميشود. او با جراتتر و كمي پرخاشگرتر ميشود. كودكان از بدو تولد شروع به جذب اطلاعات از والدين خود ميكنند؛ بنابراين در مورد يادگيري شما بيشترين مسئوليت را داريد و در واقع نخستين معلم كودكتان، شما هستيد.